ذهن بسیاری از ما پر است از شرم، سرزنش و احساس گناه. بیشتر وقت ها ناراحت هستیم و در درونمان اتاق شکنجه راه می اندازیم.
مارتین سلیگمن در کتاب خود در مورد مثبت گرایی اکتسابی به نام خوشبختی واقعی، می نویسد ما باید با افکار منفی به گونه ای برخورد کنیم که انگار از زبان فردی بیرونی بیان می شوند، فردی که ماموریتش تیره و تار کردن زندگی ماست.” و توضیح می دهد:” و باید علیه این افکار مدرک جور کنیم.”
فکر می کنم دادن اسم به این فرد بیرونی مفید باشد؛ این اسم میان شما و این تفکر منفی فاصله می اندازد تا این تفکر کم تر شما را کنترل کند. حتی می شود راجع به آن شوخی کرد-“اوه، بله، باز تو سر و کله ات پیدا شد ومی خواهی مرا دیوانه کنی.”
همانطور که مری جین رایان در کتاب این بار متفاوت است می نویسد؛ غلب اوقات این صداها صدای کسانی است که در کودکی از ما مراقبت کرده اند و به ما یاد داده اند که با خودمان این گونه رفتار کنیم. اکنون ما بزرگ شده ایم، اما آنها هنوز در سر ما به رجز خوانی ادامه می دهند. آن ها سالیان سال زمان پخش داشته اند- آیا زمان آن فرا نرسیده است که جواب آن ها را بدهید و خود را رها کنید؟
اگر صدای خودتان را می شنوید که دارید فکر می کنید:” نمی توانم هیچ کاری را درست انجام دهم؛ من واقعاً شکست خورده ام،” دست نگه دارید و فکر کنید:” ممکن است این بار اشتباه کرده باشم، اما می توانم یاد بگیرم.”
تک تک ما لیاقت داریم که در آرامش، هم بیرونی و هم درونی، زندگی کنیم. هر چه بیش تر یاد بگیریم با منفی بودن موجود در ذهن هایمان مقابله کنیم، خوشبختی بیشتر فضا پیدا می کند تا در قلب هایمان شکوفا شود.
جرینگگگگگگگگگ
این صدای برق دندون درنا کوچولو بود وقتی که خندید
البته خوشبختانه ذهن سرزنش گر ندارم ولی چقدر این مطلب عالی و دلنشین در این مورد توضیح داد ممنون برای باز پرداختن و طرح این مسئله فیروزه بانو
پاسخ: همیشه شاد باشی درنای عزیزم
سلام.توی یک انیمیشن جمله زیبا یی را شنیدم به این مضمون که اینکه تو میتونی یا نمی تونی به خودت بستگی داره که چگونه فکر کنی.
مرسی
سلام. بسیار عالی. ممنون از حضورتان.