به هر حال راههایی برای رسیدن به ذهن ناخودآگاهتان وجود دارد.
در کتاب های در باغچه افکارو دروازه ای به سوی هوشمندی؛ لسلی هاوس هولدر در قالب داستانی به زیبایی استفاده از ذهن ناخود آگاه و کاربرد قانون جذب برای رسیدن به خواسته ها یتان را بیان کرده است.
اگر این کتاب ها را خوانده اید و نکاتشان را گرفته اید پس بهتر متوجه اهمیت ذهن ناخود آگاهتان شده اید. قراره یک بازی را با شما در میان بگذارم. این بازی نکات جالبی درباره ی کسی که آن را انجام می دهد آشکار می کند.
فکر می کنم این بازی این موضوع که چه قدر در ذهن ناخودآگاهمان وقت می گذرانیم و چطور بدون اینکه متوجه باشیم آن کنترل مان می کند پررنگ تر نشان می دهد.
با من همراه شوید، خودتان متوجه می شوید.
می خواهم یک بیابان را تصور کنید، تا جایی که چشمهایتان اجازه می دهد بیابان باشد. در این بیابان معکبی وجود دارد.
اولین کارتان این است که مکعب را شرح دهید. شبیه چیست؟ بزرگی اش چه اندازه است؟ از چه ساخته شده؟ کجا قرار دارد؟
اینجا چیزی به عنوان جواب درست وجود ندارد، تنها جواب های شماست. لحظه ای وقت بگذارید، جزئیات مهم هستند.
همانطور که به بیابان و معکب تان نگاه می کنید، متوجه یک نردبان هم می شوید. کارتان این است که نردبان را شرح دهید. از چه ساخته شده؟ بلندایش چقدر است؟ از مکعب چقدر فاصله دارد؟
حالا در این صحنه یک اسب وجود دارد.( بله، اسب. من نگفتم این بیابان معقول است). کار سومتان این است: اسب را توصیف کنید. از همه مهم تر: اسب کجاست و چه می کند؟ به کدام سمت می رود؟
حالا ما تقریباً آنجا هستیم. در این صحنه گل هایی وجود دارند! کارتان این است که گل ها را شرح دهید. چند تا هستند؟ چه اشکالی دارند و در مقایسه با مکعب، اسب و نردبان در چه فاصله ای قرار دارند؟
و نکته ی آخر. در آن بیابان طوفانی در راه است. طوفان را شرح دهید. چه نوع طوفانی است؟ نزدیکه یا دور؟ به چه سمتی در جریان است؟ بر اسب، گل ها، مکعب یا نردبان تاثیری دارد؟
کمی فکر کنید، در پست بعدی جواب ها را با هم مرور می کنیم.
مشتاقانه منتظر پست بعدی هستم
پاسخ: بفرمایید 🙂
🙂
منتظر جواب هستیم
پاسخ: جواب در پست تفسیر تصوراتتان است، عزیزم:)