آقای گلدمن با خنده گفت:« هر چیزی آغازی دارد. من مقاله ای زیبا درباره موسیقی آسمانی نوشته ام. مقاله بر این باور نوشته شده که اگر کسی دنبال مبداً موسیقی باشد، باید به آسمان نگاه کند، به اجسام آسمانی – خورشید، ماه و سیاره ها- که ماهیت موسیقی را در حالی که در مداری حرکت می کنند شکل می دهند. همان طور که این موسیقی برای گوش های غیر مسلح قابل شنیدن نیست، طبق نظریه ی مذاهب مختلف آسمان و شکل کیهانی هماهنگ است و موسیقی معنوی را شکل می دهد. به عنوان مثال، بودایی ها باور دارند که انسان از طریق مراقبه ی مداوم می تواند به مرحله بالاتری از هشیاری برسد که به او اجازه می دهد این موسیقی کیهانی را بشنود. مسیحیان معتقدند موسیقی کیهانی روشی برای ستایش خالق ارائه می دهد.
این موضع به من ایده ای داد و به این فکر افتادم که کلمه کیهان به معنای تحت الفضی یک آواز است. ما در یک آواز زندگی می کنیم. همانطور که می دانی، موسیقی تصادفی به وجود نمی آید. برای خلق ارتعاش ها و صداها طی مراحل خلاقانه، نت ها طبق الگویی خاص کنار هم قرار می گیرند و موسیقی خلق می شود. دقیقاً موسیقی و آهنگی که من و تو خلق می کنیم، نشان دهنده ی برخی از حالات ماست. یک آهنگ نمایانگر خالق نهایی آن است. همه موسیقی ها از اینجا شروع می شوند. تاریخ موسیقی مهم تر از آن است که من تشخیص داده ام و موسیقی به دلیل مهم تری از تصور من وجود دارد.»