هیچ وقت برای شاد کردن شخصی خودت را تغییر نده
مگر آنکه آن شخص خودت باشی.
نقطه ی راحتی ات منطقه ی زیبایی است ولی چیزی دیگر آنجا رشد نمی کند.
قواعد بازی در زندگی: جان گوردون
نشر لیوسا
instagram: khoshbakhti.ir
به جای آبیاری تردیدهایتان
جوانه های کوچک قلب تان را آبیاری کنید.
قواعد بازی در زندگی؛ جان گوردون
نشر لیوسا
instagram: khoshbakhti.ir
اول شدن رتبه بندی است. برنده بودن نگرش است.
زمین خوردن از شما یک بازنده نمی سازد
بلکه
بلند شدن بعد از هر بار زمین خوردن
از شما یک قهرمان می سازد.
قواعد بازی در زندگی؛ جان گوردون
نشر لیوسا
instagram: khoshbakhti.ir
جسم تان را با غذای سالم تغذیه کنید.
ذهن تان را با افکار شاد تغذیه کنید.
قواعد بازی در زندگی؛ جان گوردون
instagram: khoshbakhti.ir
زندگی تان را یک داستان الهام بخش ببینید.
بیش از این نقش قربانی را بازی نکنید.
قواعد بازی در زندگی : بهترین ها چه کارهایی را بهترازهر کس دیگری انجام می دهند، جان گوردون
قواعد بازی در زندگی: آنچه بهترین ها بهتر از هر کس دیگری انجام می دهند؛ جان گوردون
instagram: khoshbakhti.ir
فرقی ندارد چه کارهاید، مهم نیست چند سال دارید، صرفنظر از اینکه در کجا بزرگ شدهاید، همهٔ ما در موضوعی مشترک هستیم- اشتیاقمان به موفقیت.
موفقیت واقعی با شما تعریف میشود، با شخص شما و هدفهایتان. معنی موفقیت برای هر کسی متفاوت از دیگری است. موفقیت برای بعضی ماشین آخرین مدل و خانههای ویلایی است و برای تعدادی همسر، والدین و دوست خوب بودن. برای بعضی به سادگی شاد بودن است. یا میتواند همهٔ موارد بالا باشد.
من معتقدم، شادی و خوشبختی- هر چیزی که در زندگیتان میخواهید- با احساسات و عقاید محکم، تعهد، و پافشاری شروع میشود. بدون آنها شما نمیتوانید تاب بیاورید و بر مشکلاتی که در مسیرتان قرار میگیرد غلبه کنید. چون از طریق این آزمون هاست که خودتان و هدفتان را کشف میکنید.
در سفر زندگیام با موانع و اشتباهات زیادی روبرو شدهام. هدیه آن موانع و اشتباهات این اصول است که به عنوان راهنما یا شاید باید بگویم روش من برای زندگی – از آنها استفاده میکنم تا خودم را قدرتمندتر احساس کنم.
۱. در زندگی تنها موردی که کنترلش کاملاً در دستهای شماست، دیدگاهتان است. فرقی ندارد چه اتفاقی بیافتد، شما آن اتفاق را معنی و آنچه در آن شرایط انجام میدهید را کنترل میکنید. برای به دست آوردن دیدگاهی بهتر نسبت به مسائل زندگی میتوانید کتاب راهنما: دیدگاهی نو برای تحول در زندگی اندی اندروز را مطالعه کنید.
۲. از پشیمانی بیشتر از شکست بترسید.
۳. شکست قسمتی از سفر موفقیت است. حتی یک داستان موفقیت پیدا نخواهید کرد که شکستی را تجربه نکرده باشد. دلیل اینکه شما آن را به عنوان داستانی از موفقیت شنیدهاید این است که آن افراد شکست را به عنوان ابزاری برای رسیدن به موفقیت دانستهاند.
۴. موضوع این نیست که برای زندگی چه میخواهید انجام دهید، موضوع این است که میخواهید چه کسی باشید. هدفتان چیست؟ من باور دارم این سوال بزرگسالان «بزرگ شدی میخواهی چه کاره شوی؟» اشتباه است. باید پرسیده شود «میخواهی چه کسی باشی؟»؛ «در این دنیا میخواهی چه رد پایی باقی بگذاری؟» جوابتان نشان دهندهٔ آن است که چه کاری باید انجام دهید.
۵. متمرکز ماندن. همانطور که جان گوردون در کتاب قواعد بازی در زندگی میگوید موفقیت دربارهٔ اصول مقدماتی است. این اصول کوچک عادی و خسته کنندهاند. عملکرد باثبات، تعهد و متمرکز در کارهای روزانه؛ شاهکارهای خارق العادهای خلق میکنند.
۶. مدیرت درست، از انرژی خوب نشات میگیرد.
۷. تا زمانی که درستان را یاد نگیرید، زندگی بارها و بارها همان مشکلات و چالشها را پیش روی شما قرار میدهد.
۸. تا زمانی که از مشکلات درونیتان عبور نکردید، دنیای بیرونیتان تغییری نمیکند. ما زمان زیادی را با تمرکز بر موانع بیرونی اطرافمان میگذرانیم و اجازه میدهیم آنها بهانههای ما باشند. ولی هر چه بیشتر از مشکلات درونیمان آگاه باشیم و آنها را حل کنیم، مشکلات بیرونیمان شروع به ناپدید شدن خواهند کرد.
۹. موفقترین مردم آنهایی هستند که ابتدا بر روی خودشان کار میکنند. همانطور که مری جین رایان در کتاب امسال میخواهم… توضیح میدهد به تواناییهای فردیتان نگاه کنید. شما پرورش دهنده خودتان هستید.
۱۰. قضاوت نکنید تا دیگران الهام بخشتان باشند. اگرهمیشه در حال قضاوت اطرافیانتان باشید دیگر نمیتوانید از هر شخص و چیزی که اطرافتان است الهام بگیرید.
چرا برندهها برنده و بازندهها شکست میخورند؟
جان گوردون در کتاب قواعد بازی در زندگی به مواردی برای بهترین شدن در زندگی اشاره میکند که در این پست به آن اشاره کرده ام. او میگوید همهٔ ما میخواهیم برنده باشیم. همه میخواهیم موفق شویم. پس چرا بسیاری از ما مدتی تلاشمان را میکنیم و در صورت نرسیدن به نتیجه دست میکشیم؟ آن به تفکراتمان، آنچه تمرکز میکنیم و عملکرد هر لحظه از زندگیمان مربوط است.
این هم نظرات من درباره اینکه چرا برندهها برنده و بازندهها شکست میخورند:
*بازندهها موفقیت را در مقصد میجویند. برندهها موفقیت را در طول مسیر میجویند.
*بازندهها برای کسب پول کار میکنند. برندهها کار میکنند تا تفاوتی ایجاد کنند.
*بازندهها چیزهایی را که درک نمیکنند میبینند و ناامید میشوند. برندهها چیزهایی را که درک نمیکنند میبینند و کنجکاو میشوند.
*بازندهها حرف میزنند. برندهها ارتباط برقرار میکنند.
*بازندهها سعی میکنند یک شبه به موفقیت دست یابند. برندهها همه پیروزیهای کوچکشان را به حساب میآورند.
*بازندهها توقع نتایج خاصی را دارند. برندهها ترجیح میدهند خودشان را برای غیر منتظرهها آماده کنند.
*بازندهها در جستجوی احترام هستند. برندهها احترام به دست میآورند.
*بازندهها به مشکل چشم میدوزند. برندهها در جستجوی راه حل هستند.
*بازندهها گزینهها را بررسی نمیکنند، برندهها بر اساس تصمیمشان عمل میکنند.
*به بازندهها برای زمانی که صرف میکنند پول پرداخت میشود. برندهها بهای تلاششان را میگیرند.
*بازندهها اجازه میدهند اتفاقات رخ دهد. برندهها اتفاقها را به وجود میآورند.
* بازندهها میخواهند جلوتر از بقیه باشند. برندهها کمک میکنند دیگران هم پیشرفت کنند.
*بازندهها با بازندهها معاشرت میکنند. برندهها با برندهها یی که از خودشان موفق ترند معاشرت میکنند.
*بازندهها تعریف موفقیت دیگران را دنبال میکنند. برندهها تعریف خودشان را از موفقیت دارند.
*بازندهها از ترس فرار میکنند. برندهها با ترس روبرو میشوند.
*بازندهها زمان آزادشان را تلف میکنند (تماشای تلویزیون). برندهها از وقت آزادشان استفاده میکنند (یادگیری یا تجربه چیزی جدید).
*بازندهها ناشناختهها را به عنوان خطر میبینند. برندهها شرایط یکنواخت را به عنوان خطر میدانند.
*بازندهها در گذشته زندگی میکنند. برندهها در زمان حاضر زندگی را بر پایه درسهایی که در گذشته آموختهاند زندگی میکنند.
*بازندهها برچسب کارشناس به خودشان میزنند. برندهها هنوز چیزهای زیادی برای یادگیری دارند.
*بازندهها اخم میکنند. برندهها لبخند میزنند.
*بازندهها تصور میکنند برندهها خوش شانسند. برندهها میدانند هر چه بیشتر کار کنند بیشتر خوش شانستر میشوند.
در این لیست چیزی را جا انداختهام؟ فکر میکنید افراد موفق چه خصوصیت دیگری دارند؟
instagram: firoozeh_mehrzad
همهٔ ما در برههای از زندگیمان هیچ ترسی نداشتیم. شاید هنگامی که دبیرستانی بودیم، احساس میکردیم کاری وجود ندارد که نتوانیم انجام دهیم. هیچ هدفی برایمان دست نیافتنی نبود. ما یک نیروی غیر قابل توقف بودیم که به هرچیزی که فکر میکردیم برایمان مهیا بود. با گذشت زمان، دنیا به ما ثابت کرد که اغلب موارد نمیتوانیم آنچه را که میخواهیم به دست آوریم. دیگران به هدفهای ما خندیدند و سعی کردند متقاعدمان کنند به دنبال رویاهایمان نرویم.
آنها گفتند:” دیوانه شدهاید؟ خیلی سخت است. اصلاً چرا باید این کار را انجام دهید؟ ” آنها طوری عمل میکنند که گویی رویاها برای دیگران است و برای افرادی مانند ما نیست. آنها با انرژی منفی شان ما را احاطه و سعی میکنند ترس و ناامنیهای خود را به ما القا کنند. ما نه تنها کلمهٔ «ترس» را درک بلکه آن را تجربه نیز کردهایم.
بسیاری از ما آنقدر نگران از دست دادن داشتههایمان هستیم که به دنبال خواستههایمان نمیرویم. ما نقشمان را در زندگیمان ایمن بازی میکنیم و آنقدر سفت به وضع موجود میچسبیم که هرگز آنچه را میتوانست پیش بیاید تجربه نمیکنیم. ما شکاکها را باور میکنیم و امکان اینکه حتی یک قدم به سمت رویاهای مان برداریم از دست میدهیم.
همان طور که جان گوردون در کتاب قواعد بازی در زندگی: آنچه بهترین ها بهتر از هر کس دیگری انجام میدهند میگوید: در حالی که سعی داری بهترین شوی با گرفتاریها و فشارهای زیادی از دنیای بیرون و صداهایی ناشی از نبود اعتماد به نفس، از درونت روبه رو میشوی، باید یاد بگیریم ترس را کنار بزنیم، باید بر ترسمان غلبه و طرز فکر «بازی برای برای برنده شدن» را برگزینیم.
موفقیت به معنای به دست آوردن است. برای برنده شدن به تعهد نیاز داریم. حتی اگر موفق نشدید، هرگز تسلیم نشوید واجازه ندهید اهداف و رویاهایتان بمیرند. کسانی که برای برنده شدن بازی میکنند میدانند که موفقیت به آسانی به دست نمیآید.
موانع و چالشها بخشی از زندگی هستند. موانع به منظور بر طرف کردن هستند. همهٔ آنها بخشی از بازی زندگی هستند و افرادی که برای برنده شدن بازی میکنند موفق میشوند و هرگز تا زمانی که بازی به پایان نرسد تسلیم نمیشوند.
instagram: khoshbakhti.ir