اگر شما خوشبین ولی اطرافیانتان بدبین باشند و باروتان نکنند چه اتفاقی می افتد؟

                                                                                                                                                                               

 در کتاب سوپ : راهکارهایی برای بالا بردن کیفیت کار گروهی مادربزرگ،  نانسی را با جوی آشنا می کند.

او همان جوی کتاب اتوبوس انرژی است.  جوی می گوید:” روشی که من  می دانم خیلی ساده است. شما افراد را به اتوبوس تان دعوت می کنید.

خوش بینی تان را با  آنها در میان می گذارید. شما باورتان را انتقال می دهید. به آنها شانسی برای سوار شدن می دهید.

تشویق شان می کنید خوش بین باشند، ولی حقیقت این است که شما نمی توانید اتوبوس شخصی دیگر را برانید.

بعضی ها سوار اتوبوس تان نمی شوند، اشکالی ندارد. اگر آنها همراهی تان نکنند، شما مجبورید آنها را از اتوبوس تان پیاده کنید.

حقیقت این است وقتی میزان بدبینی بالا می رود، قدرت اجرا کم می شود.

شما باید خوش بینی را تشویق و در مقابل بدبینی ها هوشیار باشید، در غیر اینصورت تیم تان صدمه می بیند.

مدیریت، انتقال باور است

                                                                                                                                          

جان گوردون در کتاب سوپ: راهکارهایی برای بالا بردن کیفیت کار گروهی می نویسد:

 

مدیران عالی؛ باور، دیدگاه و اشتیاق شان را با دیگران در میان می گذراند و هم زمان به دیگران هم الهام می بخشند تا باور کنند.

مادربزرگ گفت:” اگر نتوانی خوش بینی ات را در سوپ بریزی بازتابش مشخص می شود.

تو باید آنچه را باور داری، مشخص کنی چون اگر باور نداشته باشی، افرادت هم باور نمی کنند.”

 مادر بزرگ ادامه داد:” یادت باشد شما در حال هم زدن ظرف غذا هستید و خوش بینی، باید از شما جریان یابد و به همین شکل می تواند در دیگران هم جاری شود. به جای نومیدی از وضعیت فعلی، تصمیم بگیرید درباره اینکه قصد دارید به کجا برسید، خوش بین باشید. وقتی افرادتان  درباره چالش ها حرف می زنند، شما درباره فرصت ها صحبت کنید. وقتی دیگران درباره علت عدم موفقیت شرکت صحبت می کنند شما دلایلی بیاورید که می توانند موفق شوند.”

آماده اید کمی از کتاب سوپ بیشتر لذت ببریم؟

قصد دارم  در چند پست بیشتر از کتاب سوپ: راهکارهایی  برای بالا بردن کیفیت کار گروهی بنویسم.

راز درست کردن یک سوپ عالی چیست؟

مادر بزرگ گفت:” اولین عامل خوش بینی است.  همیشه وقتی سوپم را درست می کنم، توقع دارم عالی شود. از صبح که به اینجا می رسم، انتظار دارم موقع نهار رستورانم  پر مشتری شود. اوایل وقتی رستوران را تازه باز کرده بودیم، مردم به من می گفتند شش ماه تا یک سال بعد تعطیلش می کنیم. به آنها گفتم، به هیچ وجه! ما قصد داریم هفته ی اول پر کاری  را داشته باشیم و همین طور هم شد. وقتی مشتری ها زیاد می شد، کارمندها نگران می شدند که سرعت عمل لازم را نداشته باشند، ولی به آنها گفتم هر چیزی را انتظار دارند، به دست می آورند. همه انتظار دارند رستوران سر وقت غذا بدهد و همین طور هم می شود. در هر تجارت موفقی  خوش بینی نکته مهمی است.”

پس با خوش بینی مدیریت کنید.   

سوپ یعنی لذت دور هم بودن

شما هر روز ظرف زندگی را هم می زنید و مهم ترین عنصر تعیین کننده ای که در طبخ سوپتان تاثیر می گذارد، خودتان هستید. ارتباط هایی که در محل کار و خانه ایجاد می کنید، مواد اولیه و کیفیت سوپ شما را تعیین می کند؛ عشق، خوش بینی، اعتماد، دیدگاه، ارتباط، اعتبار، قدردانی و اشتیاق شماست که به زندگی طعم می بخشد.

شخصی که قاشق به دست دارد و تصمیم می گیرد ظرف را هم بزند، می تواند تفاوت های بنیادی ایجاد کند. شخصی که تصمیم می گیرد بهترین های دیگران را با بهترین های خودش به نمایش بگذارد، می تواند تیم ها و سازمان ها را تغییر دهد.

امیدوارم با خواندن کتاب سوپ: راهکارهایی برای بالا بردن کیفیت کار گروهی، شما تصمیم بگیرید آن شخصی شوید که با الگو بودنتان؛ شرکت، تیم، خانواده، کلاس، بیمارستان و… را مدیریت کنید. با این سرمایه گذاری و با ارتباط هایی مثبت، می توانید کار گروهی را پرورش دهید و فرهنگ عالی بودن را خلق کنید.

سوپ یعنی لذت دور هم بودن. بنابراین، اجازه دهید با یکدیگر بخوانیم، با یکدیگر بیاموزیم، با یکدیگر بخوریم، با یکدیگر رشد کنیم و با یکدیگر موفقیت خلق کنیم.

 برای خرید اینترنتی کتاب به اینجا مراجعه کنید.

هم زدن قابلمه ی غذا

شما عامل سازنده ی هر چیزی هستید که ساخته می شود. چه آن نقاشی، شعر، خانه، تجارت یا یک قابلمه سوپ باشد، شما در تماس با آنچه خلق می کنید، انرژی به جای می گذاری.
می دانستید بعضی خبرگان غذا با چشیدن آن، خصوصیات آشپز را تشخیص می دهند؟ فرقی ندارد اگر سر آشپزهای مختلف با دقت و وسواس یک دستور غذایی مشابه را دنبال کنند، نتیجه ی نهایی همیشه کمی متفاوت است، چون ما نمی توانیم کسی که ظرف غذا را هم زده، از آنچه در ظرف غذا است جدا کنیم. این نکته ی رایج بین سرآشپزها را جان گوردون در کتاب سوپ: راهکارهایی برای بالا بردن کیفیت کار گروهی پدیده ی هم زدن قابلمه ی غذا می نامد.

تمرین آینه

شما هر روز یک انتخاب دارید که به طور مثبت یا به طور منفی در دیگران تاثیر بگذرید. شما می توانید یک میکروب باشید و به سیستم ایمنی سازمان تان حمله کنید یا می توانید همانند ویتامین شوید و سیستم ایمنی سازمان تان را به عنوان ویتامین تقویت کنید.
نانسی در حالی که دندانهان هایش را مسواک می کرد، جلو آینه ایستاد. از انعکاسش در آینه پرسید:” تو کدامی؟ میکروب یا
ویتامین؟ می توانی این کار راانجام بدهی یا حالا تسلیم می شوی؟ چون اگر باور نکنی می توانی انجامش بدهی و اگر باور نکنی که این شرکت می تواند تغییر کند، پس باید حالا تسلیم شوی. چرا وقت تلف کنی؟
انعکاسش در آینه به او خیره شده بود و چیزی نمی گفت. به عمیق ترین سطح روحش دست یافته بود، دنبال جواب می گشت. دنبال جوابی نبود که دلش می خواست بشنود، بلکه حقیقتی را می خواست که سزاوارش بود. نانسی نفس عمیقی کشید، زیر لب دعایی کرد و جواب به ذهنش رسید. زن و انعکاسش در آینه یکی شد و نانسی لبریز از باور و اعتماد به نفس شد، می توانست این کار را انجام دهد. او هنوز آماده ی تسلیم نبود.
سوپ: راهکارهایی برای بالابردن کیفیت کار گروهی
جان گوردون؛ فیروزه مهرزاد
نشر لیوسا

قدرت سوپ

آیا تا کنون سوپی عالی خورده اید؟ اتفاقی چنین خوشمزه نبوده است. شخصی زمان و انرژی اش را برای آماده کردن آن گذاشته است
و بهترین عناصر را به آن اضافه کرده است.
ساختن یک تیم برنده نیز چنین است؛ نیازمند زمان، انرژی، مدیریت، کار گروهی و دستورالعملی برای خلق عالی بودن است. حالا این دستورالعمل برای هر شخصی که بخواهد عالی بودن را تجربه کند تهیه شده است. قابلمه را هم بزنید و خانواده، تیم و سازمان تان را بهبود بخشید.
این دقیقاً همان مواردی است که در کتاب تازه منتشرشده ام سوپ: راهکارهایی برای بالا بردن کار گروهی
اثری از جان گوردون نویسنده کتابهای پر فروشی چون اتوبوس انرژی، قواعد بازی در زندگی، مثبت یا منفی، کوسه و ماهی قرمز خواهید خواند.

instagram: khoshbakhti.ir

هر آنچه که بخواهی

ما گاهی نهار را در رستورانی در نزدیکی خانه‌مان می‌خوریم. با سر آشپز آنجا صحبت می‌کردم و پیشنهاد اضافه کردن غذای جدیدی را دادم. او گفت هر آنچه که شما بخواهی. به او گفتم که چه قدر شنیدن این جمله را دوست دارم. او گفت: «کمی وقت می‌برد ولی اگر فرصتش را داشته باشی برایت آماده‌اش می‌کنم. این شگرد من است. من در رستوران قدم می‌زنم و به مشتری‌ها می‌گویم چیزی لازم ندارید، هر آنچه شما بخواهید.»
ما خندیدیم ولی سرویس خدمات مشتری آن رستوران موضوع خندهٔ ما نبود. من معمولاً به آنجا می‌روم چون می‌دانم در آنجا هر آنچه بخواهم آماده می‌شود. جای تعجب نیست که آنجا سالهاست دوام آورده و پر از مشتری است در حالی که رستورانهای دیگر در اطراف باز و بسته می‌شوند. موفقیت در واقع ساده است. به مشتری‌ها هر آنچه می‌خواهند بدهید آن‌ها باز هم از شما خرید خواهند کرد. سرویس عالی و به دست آوردن هر آنچه که بخواهی چیزی است که افراد زیادی از جمله من بهایش را می‌پردازیم. اگر خدمات عالی ارائه دهید و آن را هدف هر کسی در سازمانتان برای به دست آوردن رضایت مشتری‌ها کنید آن‌ها باز هم بر می‌گردند و از دوستان و همکارانشان هم می‌خواهند از شما خرید کنند. کار شما خدمت به مشتریان و ارائه هر آنچه که می‌خواهند به آنهاست. اگر شما این کار را انجام ندهید شخصی دیگر خواهد کرد.
آیا شما هم داستان خدمات مشتری جالبی را سراغ دارید؟ با ما در وبلاگمان در میان بگذارید.
مثبت باشید.