همه ی ما می خواهیم چیزی را درباره ی خودمان تغییر دهیم و یا بیاموزیم که چگونه این کار را انجام دهیم. بعضی از ما می خواهند وزن کم کنند، منظم تر شوند یا سیگار را ترک کنند.

تعدادی دیگر آرزوی زندگی بهتر دارند: دریافتن مفهوم هدف، کار بیشتر، توازن در زندگی، شجاعت ترک کردن یک کار نیمه تمام و دوباره از نو شروع کردن.

در بعضی مواقع ما به خود قول کاری را که همیشه می خواستیم، می دهیم.اما زمانی که شور و اشتیاق یک قصد خوب از بین می رود و تصمیمات کنار گذاشته می شود.

نه به خاطر اینکه واقعا نمی دانیم چه می خواهیم، بلکه برای اینکه نمی دانیم چگونه تغییر کنیم.

امسال می خواهم… کمک می کند به روش خودتان موفقیت را دنبال کنید. واقعاً به تصمیماتتان عمل کنید و تغییرات لازم را برای رسیدن به خواسته های قلبی تان ایجاد کنید.

امسال می خواهم… چگونه می توان یک عادت را تغییر داد، در تصمیم ثابت قدم بود و رویایی را به واقعیت تبدیل کرد

مری جین رایان؛ فیروزه مهرزاد، نشر لیوسا، چاپ چهارم

زمانی که کارها را خراب یا فراموش می کنیم، با مهربانی خودمان
را در آغوش بگیریم. من و شما انسان هستیم و با تردیدهای فراوان
روبرو هستیم. زمانی که با خودمان با مهربانی رفتار می کنیم،
برای دودلی هایمان شرمنده نمی شویم یا احساس گناه نمی کنیم،
بلکه می توانیم با خردمندی بیشتر دوباره تلاش کنیم.

امسال می خواهم…مری جین رایان؛

فیروزه مهرزاد، نشر لیوسا،چاپ چهارم

 

به صورت جدی قصد خودتان را مشخص کنید.

بزرگ ترین هم پیمان ما در ایجاد تغییر، نیت است. نیت، داشتن آرزو یا  امیدواری نیست. آن تصمیمی است برای انجام دادن.

نیت به ما اجازه می دهد در گذشته خودمان زندانی نشویم و آینده بهتری را با افکارمان بسازیم.

مری جین رایان در کتاب امسال می خواهم… می نویسد: می توانید آگاهانه از یک نیت روزانه استفاده و بر آنچه می خواهید تاکید کنید.

هنگامی که صبح بیدار می شوید  صرفنظر از اینکه چه احساسی دارید در جستجوی احساس خوب تان باشید. به خودتان یاد آور شوید نیت امروزتان احساس خوب داشتن است.

همان طور که روز را سپری می کنید و انتخاب هایتان را انجام می دهید، از خودتان بپرسید آیا این مکالمه حس خوبی به من می دهد؟ آیا این پیاده روی حس خوبی به من می دهد؟ …

این یک روش قوی و ساده است که از نیت همانند ستاره قطبی استفاده کنیم. مثلاً کسی که آرامش بیشتری می خواهد می تواند با قدردانی از آرامشی که قبلاً تجربه کرده است، نیتش را آرامش در طی روز قرار داده و در نقطه انتخاب از خود بپرسد، چه عملکردی قبلاً سبب آرامشش شده است.

به نیتتان نزدیک شوید تا به شما در کسب موفقیت کمک کند. 

نا امید نشوید، سه مرحله یادگیری را درک کنید

هر چه به فانوس دریایی نزدیک شوید، اطرافتان تاریک می شود.

ضرب المثل چینی

من قول دادم امسال از زندگی ام بیشتر لذت ببرم، اما این هفته، همه کارهایی که کردم تحت تاثیر تنش روحی و جسمی قرار گرفت. من آنقدر سریع رفت و آمد می کردم که هرگز حتی یک بار متوجه گل های باغچه نشدم یا برای ده دقیقه با آرامش نشستن را فراموش کرده ام.

این خود یک پیشرفت است. چرا؟

مری جین رایان در کتاب امسال می خواهم… می نویسد: یادگیری در سه مرحله رخ می دهد. اولین مرحله ” پس از حالا” نامیده می شود. منظور این است که پس از اینکه متوجه حقیقت شدید می خواهید به طریقی دیگر آن را انجام دهید.

 دومین مرحله “فاقد عمومیت” است. منظور این است که زمان وقوع آن، شما از آنچه قصد داشتید متفاوت انجام دهید آگاه هستید. مثلاً در هنگام مدیریت خشم تان، هنگامی که قصد فریاد کشیدن بر سر بچه هایتان را دارید با خود فکر می کنید دور شوید، دور شوید.

مرحله سوم: ” قبل از این” است. منظور این است که شما آن را بسیار خوب یاد گرفتید و قبل از اینکه چیزی رخ دهد بر آن عمل کردید.  این هنگامی است که کاملاً آنچه را که می خواهید انجام دهید، در یک فرایند منظم با موفقیت انجام می دهید.

اینجا راز کوچکی وجود دارد. شما مجبورید مراحل اول و دوم را متحمل شوید تا به مرحله سوم برسید. یادگیری حتی اگر پیشرفتی نکرده باشید احساس می شود، چون با نکته سنجی می توانید آگاه شوید  که چطور و چه زمانی  فرصت را از دست داده اید. و تا زمانی که این موضوع را درک کنید می توانید در مرحله یک یا دو بمانید.

این درک کردن تعیین کننده است. همین که بفهمید خسته شده اید، خود یک پیشرفت است.  

 instagram: firoozeh_mehrzad

به چه طریقی قصد دارید عزم حرکتتان را در شرایط عالی نگه دارید؟

فرقی ندارد رختخواب شما چقدر بزرگ، نرم یا گرم باشد، باز هم مجبورید از روی آن بلند شوید.

گریس اسلیک

 آیا برایتان پیش آمده هدفی برای خودتان در نظر بگیرید. مثلاً کم کردن ده کیلو و آن را انجام دهید اما بعد قادر به حفظ و ادامه آن نباشید و وزن تان دوباره به حالت اولیه برگردد؟

در کتاب امسال می خواهم… مری جین رایان به داستانی اشاره می کند:

 سه گروه از افراد از گروههای اجتماعی، رقابتی و دستیابی در حال صعود از کوهی بودند. افراد اجتماعی در برخورد متقابل با یکدیگر اوقات خوشی را گذراندند و هر گز به قله کوه نرسیدند. گروه رقابتی با یکدیگر جنگیدند؛ برنده پرچمی را در قله مستحکم می کند و می گوید:” این کوه من است.” آنهایی که در گروه دستیابی جای می گیرند  به قله می رسند، به اطرف نگاه می کنند و می گویند:” این کوه چندان بزرگ نیست. کوه بزرگ تر از این کجا قرار دارد؟”

آنچه این داستان به آن اشاره دارد این است که هر کدام از ما در حفظ عزم حرکت متفاوت هستیم. و یکی از کلیدها برای ایجاد دوام یک تغییر در ما، فهمیدن آنچه باعث انگیزه هر کدام از ما می شود و چگونگی زنده نگه داشتن آن تا زمانی که به آن احتیاج داریم است.

مثلاً شخصی که میلش ارتباط با دیگران است. به خاطرمیلش به ارتباط با دیگران زمانی که شخصی همراهی اش می کند، ورزش کردن برایش آسان است.

کسانی که متمایل به دستیابی هستندبه هدف های چالش انگیز نیاز دارند که دستیابی به آن سخت است و دائماً هر هدفی را که دنبال می کنند روبه رشد باشد. اگر آنها سعی دارد به صورت منظم ورزش کنند نیاز دارند به طریقی همیشه خودشان را در شرایط عالی نگه دارند و با انگیزه بمانند. به عنوان مثال ابتدا پنج کیلومتر و سپس ده کیلومتر و پس از آن صد متر بدوند.

 در افراد رقابتی آرزوی برنده شدن انگیزه شان است. با برگزاری مسابقه که بتوانند بر شخص دیگری پیروز شوند می توان باعث شد آنها کاری انجام دهند.

به چه نوع حمایتی نیاز دارید؟

                                                                                                                                                       

کامل همانند بال پرندگان که شاید اگر به وسیله هوا حمایت نشود، هرگز قادر نخواهد بود پرنده را به پرواز وادارد.

 جین رایان در کتاب امسال می خواهم… می نویسد:” منظور از طلب حمایت، این نیست که ما ضعیف، احمق و نیازمند هستیم،

بلکه منظور فقط این است که چون هنوز آن سفر را انجام نداده ایم، جاده ی پیش رویمان ناشناخته است.

اگر مایل به قبول حمایت باشیم، می توانیم از تعداد بیشماری دست انداز و ترافیک که در غیر اینصورت با آن مواجه خواهیم شد، اجتناب کنیم.

فرقی ندارد شما چه کسی هستید و سعی می کنید چه چیزی را یاد بگیرید، زمانی که می خواهید چیزی یاد بگیرید، بهتر است یک حامی و حمایتی داشته باشید،

حتی اگر آن حمایت تنها به یاد آوردن نیتتان باشد، تعداد زیادی از ما دچار تردید می شویم، یا آن را رها می سازیم و چون باور داریم باید به تنهایی این پرواز را انجام دهیم،

از این رو تصادف می کنیم و می سوزیم. ما آموخته ایم که ندانستن علامت ضعف است، بنابراین خودمان را از یکی از مولفه های تعیین کننده موفقیت محروم می کنیم: کمک از خارج.

حمایت به شکل های مختلفی صورت می گیرد. کسی که قبل از شما جایی بوده و می تواند کمکتان کند تا دچار دردسر نشوید؛ شریکی که با شما ورزش می کند؛ گروهی از افراد که همان کار مشابه را انجام می دهند؛ دوستی که با او صحبت می کنید؛ مربی ای که به شما کمک می کند مسوول خودتان باشید؛ درمانگری که کمکتان می کند  احساسی را که به شما مدت طولانی همراهتان بوده آشکار سازید؛ هیاتی از مشاوران که به شما کمک می کنند یک کار تجاری انجام دهید.

 البته، حمایت تنها از طریق افراد انجام نمی شود. می توان در کتاب ها، موسیقی، اینترنت، رانندگی، پیاده روی طولانی، شنا، نقل قول های الهامی و هر چیزی که کمک کند آنچه را در زندگی تان

می خواهید انجام دهید یافت شود.     

 instagram: khoshbakhti.ir

ندای آینده شما

مری جین رایان  در  کتاب امسال می خواهم …می نویسد:

برای ایجاد یک چارچوب مثبت جدید، یک نامه از آینده برای خودتان بنویسید.

تصور کنید یک سال بعد است و در آن هنگام آنچه می خواهید را انجام دهید.

شما در آینده وزنتان را کم کرده اید و خوشحال تر هستید، شریک جدیدی می یابید و یاد می گیرید زندگی را آسانتر بگیری.

آینده ای که شما امروز در حال نوشتن آن برای خودتان هستید، درباره ی اینکه چقدر شبیه به آینده واقعی تان است

و اینکه چقدر به خوبی را انجام می دهید، می باشد. این احساسات شبیه چیست؟ در نتیجه ی این تغییر چه تاثیر شگفت آوری در روش برخوردتان به وجود می آید؟

آینده شما یک سال پیرتر و عاقل تر خواهد شد. آینده تان چیزهای زیادی درباره اینکه چطور از این نقطه به آنجا برسد یاد گرفته است. کدام پیغام او به شما کمک می کند که از امروز به آن مکان خارق العاده برسید؟   

آینده مثبت خویش را تصور کنید

                                                                                                                                                                                                                                                                                       

 مری جین رایان در کتاب امسال می خواهم… می نویسد:” ما انسانها درباره ی حقیقت فکر نمی کنیم، بلکه به چارچوبشان می اندیشیم. چارچوب ها، جایگاه ذهن هستند که ساختار چطور فکر کردنمان را تشکیل می دهند.  چارچوب ها همان داستانهایی می باشند که ما برای خودمان درباره زندگی ای که بارها و بارها تاکید شده است می گوییم، چون ما هر اطلاعات مخالفی را رد می کنیم.

دلیل اینکه چطور این روابط تغییر می کنند، این است که هر کدام از ما یک چارچوب دارد، یک داستان درباره خودمان و زندگی، که بر روی افکار و اعمالمان اثر می گذارد. به دست آوردن نتایج مختلف در زندگی مان سخت خواهد بود، مگر اینکه چارچوب ها را تغییر دهیم.

مری جین رایان از فردی می گوید که رویایش ماتادور شدن بود. هدف، در میدان گاو بازی به مدت هشت ثانیه روی گاو ماندن بود. در شش ماه اول، این مرد دائما نگران بود:” اگر فوری بیافتم چه می شود؟ اگر زیر پا له شوم چه؟” او کاملاً مطمئن بود  قبل از هشت ثانیه می افتد. سپس یک روز تصمیم گرفت کاری متفاوت انجام دهد. به جای نگران شدن درباره ی همه چیزهایی که به غلط می تواند اتفاق بیافتد، او داستانی از آنچه می توانست درست پیش بیاید برای خودش گفت.” با پول های زیادی که به دست می آورم چه کار باید کنم؟ با همه طرفدارانی که می خواهند عکسم را داشته باشند چطور؟” او حالا قهرمان ماتادورهای ایالت متحده است.

پس یک داستان جدید و روحیه بخش درباره ی آینده خود ایجاد کنیم. آنگاه تغییرات ضروری امکان پذیر می شود، چون شما یک داستان جدید ساخته اید تا با آن زندگی کنید.

زندگی تان را جشن بگیرید

 وقتی کاری را تمام کردید همان قدر جشن بگیرید که اگر تمامش نکرده بودید غر می زدید.

 وقتی کسی کاری می کند که شادتان می کند، همان قدری لذت ببرید، که اگر کاری آزاردهنده می کرد عصبانی می شدید.

وقتی چیزی را که به دنبالش بوده اید پیدا می کنید، همان قدری شادی کنید که اگر پیدایش نمی کردید ناراحت می شدید.

 به عبارت دیگر، همان طور که مری جین رایان در کتاب امسال می خواهم… می گوید:

” از هر فرصتی استفاده کنید تا از چیزهای خوبی که برایتان رخ می دهد لذت ببرید.

جشن گرفتن خود به وجود آورنده ی لذت و شادی است. ”