لانگ استوری!

                                                                                  

 خیلی ها می گویند” اگر سرنوشت باشد پیش می آید”

ولی من می گویم اگر با ایمان گام بر نداریم،

 فرصتی برای رخداد آن وجود ندارد.

شب آرزوها

                                                                                                                         
امشب برای زدودن سایه ی تیره ی ترس، تا خیلی زود از زندگی مان بیرون رود

 و دستمان را بگذارد توی دست خوشی ها دعا کنیم.

امشب برای هرچه خیره و آرامش و خوشبختی به همراه داره دعا کنیم.

امشب دست خدا رو بگیریم، دستمان را قلاب کنیم در دستانش و چشم ببندیم
میدانی که، خدا همه ی راه ها را چشم بسته بلد است، باور کن

 پس امشب دل به او بسپاریم.

امشب برای آرامش و خوشبختی همدیگر دعا کنیم.

 

خدایا ،

من را با تقوای خودت سعادتمند گردان
و با مرکب نافرمانی‌ات به وادی شقاوت و بدبختی‌ام مکشان
در قضایت خیرم را بخواه
و قدرت برکاتت را بر من فروریز تا آنجا که تأخیر را در تعجیل‌های تو و تعجیل را در تأخیرهای تو نپسندم.
آنچه را که پیش می‌اندازی دلم هوای تاخیرش را نکند
و آنچه را که بازپس می‌نهی من را به شکوه و گلایه نکشاند.
دکتر شریعتی

سرنوشت

سرنوشت آدم مثل تارو پودهای یک قالیچه است که به هم باقته شده است.

 

 سرنوشت هر آدمی با سرنوشت خیلی های دیگر درهم تنیده.

 

سرنوشت؛

 

 یا داریم دنبالش می گردیم یا در تلاش برای عوض کردنش هستیم.

 

بعضی ها به سمتش هدایت می شوند، بعضی ها هرگز پیدایش نمی کنند.

 

بعضی ها می گویند سرنوشت و تقدیر فراتر از تصور و دست نیافتنی است

 

 اما من بهتر از هر کس دیگری می دانم،

سرنوشت مان در وجودمان است، فقط باید دلیر باشی تا بتونی پیدایش کنی.

 

برج پیزا

اگر برج پیزا مستقیم بود،

شاید هیچ کس درکنارش عکس نمی گرفت.

گاهی چیزها طبق آنچه برنامه ریزی کرده بودید

پیش نمی رود ولی در پایان

حتی نتیجه بهتری در انتظارتان است.

زندگی: به آن اعتماد کنید. زندگی اش کنید. دوستش داشته باشید.

به خدا اعتماد کن

و پروردگام بعد از هر طوفانی، رنگین کمان؛
بعد از هر اشکی، لبخند؛
بعد از هر علاقه‌ای، پیمان؛
بعد ازهر کوششی، برکت؛
برای هر مشکلی در زندگی، دوستی با وفا؛
و برای هر آهی، ترانه‌ای خوش
عطا می‌کند
و به هر دعایی پاسخ می‌دهد.

رکن پنجم: روحی

اشاره شده در کتاب ثروت هماهنگ نوشتهٔ جیمز آرتور ری

وقتی چشم امیدتان به خدا باشد، هیچ چیز آن قدر عجیب و خارق العاده نیست که پیش نیاید و اتفاق نیافتد.
فلورانس اسکاول شین

در وسط میدان شهر کوچکی صخره زشت و بزرگی قرار داشت. سال‌ها از وجود آن صخره می‌گذشت و همهٔ مردم شهر از آن متنفر بودند. روزی مردی تصمیم گرفت کاری با آن انجام دهد. سپس کارش را شروع کرد و یا تلاش بسیار آن را تراشید. سرانجام باغ سنگی زیبایی ساخته شد. همهٔ مردم شهر از این تغییر بسیار خوشحال شدند.
روزی توریستی از آن شهر دیدن کرد و مرد را هنگام کار بر روی آن باغ سنگی دید. ایستاد و گفت: مرد جوان، خداوند تو را به خاطر ساختن این باغ سنگی زیبا، خیر و برکت دهد.
مرد جوان جواب داد: «حق با شماست، آقا  ولی شما حتماً حضور خدا را در ساختهٔ من احساس کرده اید.»
در جهان ما نتایج از طریق  فیزیکی نشان داده می شوند. تنها راهی که خدا می‌تواند به ما اجازه دهد همهٔ کامل بودن را در طول زندگیمان تجربه کنیم، از طریق عملکردهای بزرگمان و درک این است که ما خالق همهٔ واقعیت‌ها و سرنوشت خود هستیم. ما علت و معلول هستیم. منبع بزرگ خلقت بر ما اثر می‌گذارد و ما دلیل همهٔ سرنوشتمان هستیم. یک استاد  می‌داند که او باید در هر دو قطب الهی و  مهارت داشته باشد تا به حقیقت و قدرت دست یابد. اشراق کیهانی در هماهنگی و یکپارچگی در دو ستون به دست می‌آید؛ که خالق در یک طرف و مخلوق در طرف دیگر آن است. روابط شما با منبعتان بسیار شخصی است و تنها به وسیلهٔ خود شما مشخص و تعریف می‌شود. بدون شک در می‌یابید که هدایت شده و تحت حمایت هستید. شما هرگز تنها نیستید. هرگز تنها نبوده اید و نخواهید شد.
ما انسانهای جسمی‌ای نیستیم که تجربهٔ معنوی کسب می‌کنند، بلکه انسانهای معنوی‌ای هستیم که تجربهٔ فیزیکی کسب می‌کنیم. عمیق‌تر فکر کنید.

بذرهای درونتان را آبیاری کنید

توانایی تغییر زندگی تان آشکار است و همیشه وجود دارد. لازم نیست به دنبال آن باشید، تنها کاری  که باید انجام دهید کشف آن است. کشف توانایی آب دادن به بذرهایی که درشما نهفته است. همهٔ ما استعدادهایی داریم که با  آن متولد شده‌ایم و با کمک آن‌ها می توانیم زندگی‌مان را تغییر دهیم. تنها کاری که باید انجام دهید شناسایی و تقویت  درونتان است.

چطور استعدادهایتان را بشناسید؟ به مواردی که بیشتر به خواندن، تماشا و یا انجام آن جذب می شوید توجه کنید. ناخودآگاه‌تان شما را به سمت هدف‌تان راهنمایی می‌کند. کار شما  درک  این پیشرفت در زندگی‌تان و عمل به آن است.

استعدادهایتان را بشناسید.

آن استعدادها را در معرض دید قرار دهید.

برای آن استعدادها اهدافی تعیین کنید.

برنامه ریزی‌تان را یادداشت کنید.

و انجام دهید.

به یاد داشته باشید که در حال پیشرفت به سمت اهدافتان، آنها نیز به سمت شما حرکت می‌کنند و شما با آنچه سرنوشت برایتان مقدر کرده است قرار ملاقات خواهید گذاشت.

بذرهای درونتان را آبیاری کنید.

آن دعای مستجاب من تویی

برگ
شاد شاد بود
زندگی درخت اعتماد بود
ناگهان ولی وزید باد
فرصتی به هیچ کس نداد
**
برگ بی درخت شد
زندگی عجیب و سخت شد:
برگ در به در
برگ هر طرف
برگ بی هدف
برگ غصه،برگ غم

ترس و وحشت و تگرگ هم
باغ و دره،کوه و دشت
روزها و ماهها و سال ها گذشت
هیچکس ولی درخت او نبود
سفره ای برای بخت او نبود
*
برگ روزی عاقبت
درخت خویش را شناخت
دل به شاخه های واژه باخت
برگ رفت و صفحه ای کتاب شد
آن همه دعای بی جواب او
مستجاب شد
**
برگ بودم و کتاب من تویی
آن دعای مستجاب من تویی

عرفان نظرآهاری

مبادله ۲

آیا شما زیبایی و آزادیتان را مبادله می‌کنید تا رویای شخص دیگری را به حقیقت درآورید؟

بسیاری از مردم اختیارشان را در قبال امنیت مبادله می‌کنند و حتی متوجه‌اش نمی‌شوند. بین فرصتی که از آن استفاده می‌کنید و دامی که در آن گرفتار می‌شوید تفاوتی وجود دارد. آگاه باشید که انتخاب کردن و در تله افتادن دو نکتهٔ متفاوت هستند.
شانه خالی کردن از مسئولیت دیگر بس است! شما مسئول گذشته وآینده‌تان هستید.‌‌ همان طور که اندی اندروز در کتاب مسافر: هفت تصمیمی که موفقیت فردی را تعیین می کند می‌گوید: «خبر بد این است که گذشته در دست‌های شماست و خبر خوب این است که آینده نیز در دست‌های شماست.» شما هر بار که والدین، همسر، رئیس‌تان یا همکارتان را برای موقعیت فعلی‌تان مقصر بدانید، قدرت اختیارتان را مبادله می‌کنید. شما هر بار که تحصیلات (یا فقدان آن را)، ژنتیک یا پستی و بلندی‌های هر روز زندگی را مقصر بدانید، اختیارتان را مبادله کرده‌اید.
اگر به خودتان اجازه دهید و این نیروهای غیر قابل کنترل را برای عدم موفقیتتان مقصر بدانید، برای همیشه در تار گذشته گیر می‌افتید، قربانی ترس‌ها و ناامیدی‌هایتان می‌شوید. شما نمی‌توانید اجازه دهید گذشته‌تان سرنوشتتان را کنترل کند. صادق نبودن دربارهٔ آینده‌تان؛ به شرایطی که شما کنترل نکردنشان را انتخاب می‌کنید، بستگی دارد.

شما به خاطر تصمیماتی که گرفته‌اید از نظر ذهنی، روحی، احساسی، مالی و بسیاری از صورت‌های جسمی در موقعیتی که امروز قرار دارید، هستید. تصمیمات شما همیشه تحت نفوذ تفکرتان قرار دارد. بنابراین شما امروز به خاطر طرز فکرتان، دیدگاهی که دربارهٔ زندگی دارید، باور‌هایتان و به عبارت دیگر تفکراتتان، از نظر ذهنی، جسمی، روحی، احساسی و مالی در موقعیتی که اکنون هستید، قرار گرفته‌اید. آیا شما واقعاً تمایل به تغییر مهمی در زندگیتان دارید؟ طرز فکرتان را تغییر دهید!