برای رسیدن به رویاهایتان شادی شخصی دیگر را خراب نکنید.

منبع شادی شما نباید سبب ناراحتی دیگران شود.

 همیشه این موضوع را مد نظر داشته باشید.

ثروت هماهنگ؛ جیمز آرتور ری

نشر افکار

چراغ جادو

چه می شود اگر هر کلمه ای که می گویید خواهشی به کائنات باشد؟

آیا هنوز همان چیزهایی را که دیروز بیان کردید می گویید؟

افکار و کلمات تان در سراسر کائنات انعکاس می یابد.

مطمئن شوید تنها آنهایی را که می خواهید در زندگی تان جاری شوند به کارببرید.

ثروت هماهنگ، جیمز آرتو ری

رکن پنجم: روحی

اشاره شده در کتاب ثروت هماهنگ نوشتهٔ جیمز آرتور ری

وقتی چشم امیدتان به خدا باشد، هیچ چیز آن قدر عجیب و خارق العاده نیست که پیش نیاید و اتفاق نیافتد.
فلورانس اسکاول شین

در وسط میدان شهر کوچکی صخره زشت و بزرگی قرار داشت. سال‌ها از وجود آن صخره می‌گذشت و همهٔ مردم شهر از آن متنفر بودند. روزی مردی تصمیم گرفت کاری با آن انجام دهد. سپس کارش را شروع کرد و یا تلاش بسیار آن را تراشید. سرانجام باغ سنگی زیبایی ساخته شد. همهٔ مردم شهر از این تغییر بسیار خوشحال شدند.
روزی توریستی از آن شهر دیدن کرد و مرد را هنگام کار بر روی آن باغ سنگی دید. ایستاد و گفت: مرد جوان، خداوند تو را به خاطر ساختن این باغ سنگی زیبا، خیر و برکت دهد.
مرد جوان جواب داد: «حق با شماست، آقا  ولی شما حتماً حضور خدا را در ساختهٔ من احساس کرده اید.»
در جهان ما نتایج از طریق  فیزیکی نشان داده می شوند. تنها راهی که خدا می‌تواند به ما اجازه دهد همهٔ کامل بودن را در طول زندگیمان تجربه کنیم، از طریق عملکردهای بزرگمان و درک این است که ما خالق همهٔ واقعیت‌ها و سرنوشت خود هستیم. ما علت و معلول هستیم. منبع بزرگ خلقت بر ما اثر می‌گذارد و ما دلیل همهٔ سرنوشتمان هستیم. یک استاد  می‌داند که او باید در هر دو قطب الهی و  مهارت داشته باشد تا به حقیقت و قدرت دست یابد. اشراق کیهانی در هماهنگی و یکپارچگی در دو ستون به دست می‌آید؛ که خالق در یک طرف و مخلوق در طرف دیگر آن است. روابط شما با منبعتان بسیار شخصی است و تنها به وسیلهٔ خود شما مشخص و تعریف می‌شود. بدون شک در می‌یابید که هدایت شده و تحت حمایت هستید. شما هرگز تنها نیستید. هرگز تنها نبوده اید و نخواهید شد.
ما انسانهای جسمی‌ای نیستیم که تجربهٔ معنوی کسب می‌کنند، بلکه انسانهای معنوی‌ای هستیم که تجربهٔ فیزیکی کسب می‌کنیم. عمیق‌تر فکر کنید.

رکن چهارم:فیزیکی

اشاره شده درکتاب ثروت هماهنگ نوشته ی جیمز آرتور ری

بدن سالم پذیرایی برای روح است و بدن بیمار زندانی است برای روح
فرانسیس بیکن

به یاد داشته باشید که انرژی در جایی که توجه‌مان به آن است، جریان دارد. هر بار که به آیینه نگاه می‌کنید و چیز دردناکی دربارهٔ بدنتان می‌گویید، در واقع به آن قسمت زشت بدن خود علاقه نشان می‌دهید. اگر چاق هستید و همه ی آنچه که با دیدن خودتان در آیینه احساس می کنید حس انزجار است چیزی به جز چاقی بیشتر به دست نمی آورید.
باید توجه‌تان را به قسمت‌های خوب و دوست داشتنی بدنتان معطوف کنید و برای آن سپاسگزار باشید .‌‌ همان طور که توجه‌تان را بر آنچه در خودتان می‌پسندید و زیباست می گذارید، گفتن این جمله که وقت کافی برای ورزش ندارد را ترک کنید و حتماً ورزش کنید.‌‌ درحالی که برای آنکه هستید قدردانی می‌کنید به صورت متفاوتی شروع به مراقبت از خود کنید. آرزوهای جسمی تان را بنویسید.‌‌ همان طور که یادداشت می‌کنید، تصویر آن را در مغزتان ایجاد کنید. مرتب تجسم سازی کنید و عملکرد‌ها و تفکراتتان مانند شخصی باشد که می‌خواهید باشید.

رکن سوم: ذهنی

اشاره شده در کتاب ثروت هماهنگ نوشته ی جیمز آرتور ری
تصور کنید در اقیانوس هستید و شناگر ماهری هم نیستید. در پشت شما موجی مرتفع شکل می‌گیرد. حالا چه فکری از ذهنتان می‌گذرد؟ آیا فکر می‌کنید چه موج زیبا و هیجان انگیزی؟ به هیچ وجه. مسلماً شما می‌ترسید.
اکنون تصور کنید یک موج سوار حرفه‌ای هستید و‌‌ همان موج به سوی شما می‌آید. اوه خدای من، عالی است. سه متر. چه موجی!

آیا موج تغییر کرده است؟ واضحه که موج‌‌ همان موج است ولی بستگی به برداشت شما از آن دارد. هیچ چیز خوب یا بد نیست تفکر ماست که آن‌ها را خوب یا بد می‌سازد. منظور از ثروت هماهنگ، کنترل و انتخاب احساسات یا عملکرتان در مقابل صرفاً عکس العمل نشان دادن است.
افکار (شما یک ایده دارید)
هیجان (واکنشی پر قدرت نشان می‌دهید و به آنچه فکر می‌کنید، نسبت می‌دهید: (انرژی فعال)
احساس (پیوند بین افکار و احساسات شما ارتعاشی در بدنتان ایجاد می‌کند.)
عملکرد (نسبت به افکار، احساسات و هیجانات خود کاری انجام می‌دهید.)
نتیجه (بفرمایید: آرزوی شما تحت امر من است.)
در هنگام تفکر زنجیره‌ای از وقایع شروع می‌شود، اگر به همهٔ مراحل کاملاً احاطه نداشته باشید با تفکر تنها به جایی نمی‌رسید.

رکن دوم: ارتباط

اشاره شده در کتاب ثروت هماهنگ نوشتهٔ جیمز آرتور ری

برای ایجاد یک رابطهٔ سالم با خود و دیگران، نیازمند این هستید که سه سطح از ارتعاش را که میدانی از نیت و جذب ایجاد می‌کند، دریک مسیر قرار دهید.
خویش بینی (فکر می‌کنم)
خود باوری (احساس می‌کنم)
اعتماد به نفس (عمل می‌کنم)

اگر در رکن مالی طرحی کلی ارائه داده‌اید، پس انرژی ارتعاشی را فعال کرده‌اید. آیا دائماً مطالعه می‌کنید و خود را در هر آنچه برای شما ارزش و قدرت می‌آورد، غرق می‌کنید و به هر قیمتی که شده از هر چیزی که باعث تضعیفتان می‌گردد اجتناب می‌کنید؟ آیا بر روی موضوعات تعیین شده روزانه‌تان کار و از زمانتان استفاده مناسب می‌کنید؟ همهٔ این کار‌ها قسمتی از مراقبت از خود و بالا بردن انرژیتان است.

بهترین روابط بین افرادی با انرژی مشابه شکل می‌گیرد. دربارهٔ این موضوع فکر کنید که چه قدر شما، دوست صمیمی، همسر و شریکتان همانند هم هستید. این افراد به دانه‌هایی که ما در خودمان پرورش داده‌ایم، اشاره می‌کنند. آن‌ها خوبی، بدی و بی‌تفاوتی را به ما انعکاس می‌دهند.
مردم نمی‌توانند با شما رفتاری بهتر از آنچه با خود دارید داشته باشند. پس شصی که دوست دارید عاشق شما شود باشید.
بنشینید و همه خصوصیاتی که می‌خواهد همسر یا دوست رویاییتان داشته باشد، بنویسید. دوست داشتنی، خوش صحبت، خوش خلق، خوش تیپ، صادق، پرکار….
حالا به لیست خود برگردید و کسانی از اطرافیانتان که همین حالا دو یا چند خصوصیات از لیستتان را دارا هستند بنویسید. جلوی هر نام خصوصیات آن فرد را بنویسید. مثلاً خواهر یا یکی از دوستانتان شوخ طبع هستند. بهترین دوست اینترنتی تان خوش صحبت است. مربی ورزشتان خوش تیپ و….
ولی شما همهٔ این خصوصیات را در یک فرد می‌خواهید؟
اگر برای داشتن این روابط سپاسگزار نباشید، همهٔ آن خصوصیات را در یک نفر پیدا نخواهید کرد. در حقیقت تمرکز شما بر آنچه وجود ندارد پیغام می‌فرستد و آن را از شما دور نگه می‌دارد. اگر این دنیای ارتعاشی باشد و شما تمرکزتان بر کمبود‌ها، یعنی چیزی که وجود ندارد، چه طور می‌توانید جذبش کنید؟ برای آنچه دارید سپاسگزار باشید و توجه‌تان را به همهٔ خوبی‌ها و خصوصیات مثبت بگذارید. در نتیجه اگر بخواهید همهٔ آن خصوصیات را دریک شخص پیدا کنید، می‌توانید. توجه داشته باشید که بر چه چیزی تمرکز می‌کنید. به جای کم ارزش شمردن، قدردانی و سپاسگزاری را تمرین کنید، به خواسته‌تان می‌رسید.

ثروت هماهنگ

قصد دارم نگاهی اجمالی به کتاب ثروت هماهنگ نوشتهٔ جیمز آرتور ری داشته باشم و به پنج ناحیه کلیدی در زندگی، آنچه او پنج رکن ثروت می‌نامد بپردازم.
رکن اول: مادی
همهٔ ما در یک مذهب مشترک هستیم و آن هم ثروت است.
ولتر

دربارهٔ قانون جذب در این پست ها توضیح داده‌ام. پول مغناطیس است. رادیو را در نظر بگیرید. اگر به یک انسان بدوی می‌گفتید از این رادیو صدای انسان و موسیقی شنیده می‌شود، چه اتفاقی می‌افتاد. احتمالاً فکر می‌کرد دیوانه‌اید. وجود امواج رادیویی که به چشم دیده نمی‌شود از تصور او خارج است. آدم‌هایی که قانون جذب را باور نمی‌کنند به همین انسانهای بدوی شباهت دارند. باور نمی‌کنند که آرزو‌ها می‌تواند به حقیقت تبدیل شود.
اگرچه دربارهٔ رکن مالی صحبت می‌کنم ولی منظورم پول واقعی نیست بلکه دربارهٔ آنچه فکر می‌کنید پول برایتان به ارمغان می‌آورد است.
هدفتان را طوری که قابل قبول و بزرگ انتخاب کنید که انگیزه لازم برای دست یابی به آن را داشته باشید. وقتی با ردیفی از ایده‌ها رو به رو هستید باید اولویت‌ها را در نظر داشته باشید. ازخودتان بپرسید هدف خاص من چیست و چه طور می‌توانم برای فرا خواندن آن به سوی زندگی‌ام ازقا نون جذب استفاده کنم؟
اما از کجا بدانیم ایده‌ای درست است؟ به خرد درونیتان اعتماد کنید. به حس ششمتان. مغزتان را درست برنامه ریزی کنید. در جهتی مثبت با تکرار جملات تاکیدی «روز به روز از هر جنبه دارم بهتر می‌شوم.» یادتان نرود مغز یک بخش تاریک هم دارد، بخشی که می‌تواند نیروی خودش را نشان دهد یعنی توانایی برای پنهان کردن ماهیت خود و به ویزه تاثیر مخرب خود.
این اولویت بخشیدن به کار‌ها می‌تواند در تمامی عرصه‌های زندگی باشد. ازخودتان بپرسید. کدام کار بیشترین رضایتان را نصیبتان می‌کند. اگر دقت کنید پی می‌برید که هر چه انجام می‌دهیم یک قدم فرا‌تر برای شناخت خود واقعیمان است. انسانهای خردمند و ثروتمند در این جهان طوری زندگی می‌کنند که انگار هر روز آخرین روز زندگیشان است. ایده‌های که در ذهن داریم سرانجام رهنمون زندگی‌هایمان می‌شوند. آنچه در درون داریم سرانجام بیرون خود را نشان خواهد داد. هر چیزی ذهن انسان به آن برسد و آن را باور کند، حتماً تحقق می‌یابد.
تصویر شفافی از آنچه می‌خواهید در ذهنتان داشته باشید. از کارتهای آرزو، صفحهٔ رویا‌ها استفاده کنید.

instagram: firoozeh_mehrzad

بیا نور من باش

جک کانفیلد در فیلم راز در مورد تجربهٔ رانندگی در شب صحبت می‌کند. در حالی که چراغ اتوموبیل فقط تا شعاع هفتاد متری را روشن می‌کند اگرچه نمی‌توانید تمام مسیرتان را ببینید، همین مقدار کم برای آنکه به سوی جلو حرکت کنید کافی است. در زندگی هم همینطور است کار شما این است که آن نور را دنبال کنید و در راستای رسیدن به خواسته‌تان گام بردارید.
۳. بدون تنش:‌‌ رها کنید و آرامش داشته باشید. همین طور که در راستای هدفتان گام بر می‌دارید با خودتان راحت باشید و اطمینان کنید که موانع موجود را کنار زده‌اید.
سری راماکریشنا راهب هندی قرن نوزدهم می‌گوید: «بادهای لطف و رحمت خداوند همیشه در حال وزیدن است، ولی تو باید بادبان‌ها را بالا بکشی.» ما به قدری سعی در کنترل همه چیز در زندگیمان داریم که از یاد می‌بریم قدرت عظیمی که به آن ایمان داریم، می‌تواند همه چیز را درست کند. در حالی که تلاشتان را می‌کنید به قدرت پروردگار ایمان و اعتماد داشته باشید و مطمئن باشید که همه چیز به خوبی پیش می‌رود. اعتماد کردن و سپردن همه چیز به خداوند، آرامش و رهایی بسیاری به شما می‌بخشد.

اصولی که باید با آن زندگی کرد

در سال‌های اخیر قانون جذب سر و صدای زیادی به راه انداخته که بخش اعظم آن مدیون فیلم و کتاب راز است. خب، بسیاری آن را باور و سعی کردند طبق قوانین آن عمل کنند، بعضی‌ها به نتیجه رسیدند و تعدادی نه. قصد دارم از کتاب ثروت هماهنگ نوشتهٔ جیمز آرتور ری برای توضیح قانون جذب و طرز عمل آن استفاده کنم و به فرمول سری خودم برسم. خوشحال می‌شوم همراهی‌ام کنید.
آسان‌ترین مرحله، نیت: دربارهٔ آنچه می‌خواهید شفاف باشید. نیتتان را در زمان حال بکار ببرید. من با این جمله آغاز می‌کنم: «خدا را شکر می‌کنم که من… هستم.»؛ «خدایا به خاطر داشتن…. شکرگزارت lستم.» طوری که گویی قبلاَ به آن دست یافته‌ام.
در کتاب ثروت هماهنگ به این نکته اشاره شده که برای خودتان صفحهٔ رویاهاییتان را بسازید. تصاویر من در پوشه‌ای در کامپیوترم حاوی تصویری از خودم در خوشحال‌ترین وضعیت ممکن در طبیعت با کسانی که دوستشان دارم و تصویری از شخصی کاملاً غریبه که خوشحالی از چشم‌هایش می‌بارد. تصویر مناطق زیبایی از طبیعت که از تماشای آن احساس خوشی و لذت می‌کنم. کتابخانهٔ زیبایی که قصد دارم داشته باشم… است. پیشنهادم این است صفحهٔ رویا‌هایتان حالاتی از احساس خوشحالی را نشان دهد.
می‌گویند کائنات محدودیت ندارند ولی ذهن من دارای محدودیت است. لااقل من هنوز به آن درجه نرسیده‌ام که بخواهم در صفحهٔ رویا‌هایم داشتن قصری را تصور کنم. آخه در مرحله بعدی اقداماتی که باید برای به دست آوردنش انجام دهم برایم جای سوال دارد. نمی‌دانم چرا ور ایراد گیر ذهنم بهم این اجازه را نمی‌دهد. قصد دارم با همین موارد به قول خودم معقول، قانون جذب را امتحان کنم. در پست بعدی بیشتر توضیح می دهم.